امروز مرتکب گناهی بزرگ شدم

گناهی که خلاصی یافتن از حجم عذاب وجدانش دیوانه ام می کند

می خواستم دعای کمیل بخوانم تا سبک شوم

ولی امتحان دارم

روز دردناکیست

به فریادم برس امام مهربانم

یه فریادم برس ای خدای مهربانم

اغثنا یا غیاث المستغیثین

اجرنا من النار یا مجیر

آخرش نتونستم پدر و مادرم رو راضی کنم برای کربلا

ولی روزی که کاروانمون رفت خوا ب زیارت حضرت عباس رو دیدم

چقدر دلم زیارت. حرم امام حسین رو می خواد

چقدر می خوام تو بین الحرمین زار بزنم

بشینم تو حرم حضرت علی و به اشکایی که توی چاه ریخت فکر کنم

برم سامرا تا خورشید به من مثل شما بتابه

یه مدت بات حرف نزدم

چقدر دلم برات تنگ شده

مریضی سختی گرفته بودم

روزه های قضام و نماز های قضام متوقف شد

ولی حالا که حالم بهتره باید از اول شروع کنم

وای امام من

هنوز نیومدی

هنوز منتظرتم

ولی هنوز گناه می کنم

خاک برسرم که نتونستم توبه کنم

معصیت را خنده می آید ز استغفار ما

آخرین تیرم رو شلیک کردم

به پدرم پیامک زدم

باز هم اجازه نداد

بیشتر از این نمی تونم ازش بخوام

همین خواستنه ناراحتش می کنه و حرامه

دارم میمیرم

می خوام برم کربلا

خودت راضیش کن یه جوری

به سجده خیلی خیلی علاقه مند شدم

دوست دارم تو همه سجده نماز ها یه اللهم صل علی المحمد و آل محمد و عجل فرجهم بگم 

سرم رو که میذارم سجده دیگه دلم نمیخواد سرم رو بر دارم

اما توی نماز جماعت. معمولا سجده ها کوتاه تره

این باعث شده خیلی وقتا به ذهنم برسه که نمازام رو فرادا بخونم

اما نماز جماعت اصلا چیز دیگه ایه می دونم

سفر کربلا نزدیکه و من نمی تونم برم

چون پدر و مادرم رو نتونستم راضی کنم

حالم گرفته است.